بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پسر من

بردیا تو بغل مامانی

پسرم باید مامانی رو ببخشه کم به وبلاگت سر میزنم ووخیلی باهاتون سرگرمم ...پسرم همه وجود مامانی هربار که تو بغلم خوابت میگیره چشامو میبندم و فکر میکنم خیلی زود انقدبزرگ میشی که قدت از مامانی بلندتر میشه و دیگه تو بغلم جا نمیشی...هربار خدارو شکر میکنم که زندگی منو با تو رقم زده ......
3 دی 1392

تدارک تولد

مامانی کلی داره تدارک میبینه .تم تولدتون کفشدوزکیه و امشب کلی اینترنتی براتون خرید کردم.دیروز با بابا رفتم اهواز و پارچه خریدم......
16 مرداد 1392

بردیا شیطون میشود

پسرم..نفس مامان این روزها کلی کارای جدید انجام میدی..دنبال ما گریه میکنی وقتی میرم تو اشپزخونه سینه خیز دنبالم میای و بعد که به دیوار اپن رسیدی کلی گریه میکنی....کلی ادا در میاری قربونت برم .آجی پارمیس رو خیلی دوست داری و بابابزرگ رو وقتی میبینی دوست داری بال در بیاری و بری تو بغلش............
31 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر من می باشد